بشر پیوسته
در زندگی خویش در جستجوی یافتن الگوها و نمونههای کمال یافتهای است که پلههای ترقی
را در جنبههای مختلف ظاهری و معنوی طی کردهاند تا او نیز با تأسی به شیوههای زندگی
و نوع عملکرد آنها بتواند به کمال مطلوبش برسد. قرآن کریم که خود را، استوارترین
برنامه سعادت بشر میداند؛«یهدی للتی هی اقوم اين»)اسراء : 9(؛ قرآن،
به راهى كه استوارترين راههاست، هدايت مىكند» توصیه به پیروی از شخصیتهای برجسته الهی کرده است. از این رو شناخت
الگوهای مورد توجه قرآن کریم نقش بسزایی در پیمودن صحیح مسیر حق ایفا میکند. در کتاب
انسان ساز قرآن کریم، آیاتی به چشم میخورد که ویژگیهای و اوصاف انسانهای نمونه را
به اجتماع بشری معرفی میکند و به ستایش صاحبان آن ویژگیها میپردازد. این انسانها
دارای اوصاف کمالی همچون تعقل و تفکر، صبر و استقامت، حیا و عفت، ایمان و معنویت،
اخلاص و صداقت، پاکدامنی و طهارت غیره هستند.
از آنجا که
قرآن کریم، از زنان الگو گاهی به صراحت مانند آسیه همسر فرعون(تحریم: 11) و گاهی
با اشاره مانند فاطمه بنت اسد(آلعمران: 195) یاد میکند. از سویی از نظر قرآن،
زنان مانند مردان برای وصول به مقامات معنوی در شرایط یکسان هستند؛ زنان نمونه
قرآنی، نه فقط الگو برای زنان کمال جو، بلکه الگو و اسوه برای همه مؤمنان هستند.
همچنین زنان به عنوان تشکیل دهنده نیمی از جامعه نیازمند شناخت الگوهایی از جنس
خودشان هستند؛ از این رو تبیین شخصیت و
شاخصههای زنان الگو، اهمیت بهسزایی دارد. در بین ویژگیهای زنان الگو فهم گونههای
استقامت زنان در مسیر مواجهه با مشکلات و ناملایمات؛ نقش زیادی در پایداری و
مقاومت مومنان حقیقی اعم از مرد و زن دارد. علاوه بر اینکه استقامت و مقاومت دو
ویژگی حائز اهمیت در الگوبرداری دختران و زنان جامعه است؛ زیرا اگر زنان جامعه بتوانند
در بسیاری از امور خانوادگی یا اجتماعی صبر و خویشتن کنند تا به شناخت بیشتری از
مسایل دست یابند و مواضع درستی را انتخاب کرده و رفتارهای شایسته تری از خود نشان
دهند؛ این امر بر استحکام خانواده و جامعه
تاثیر ویژهای دارد و این دو نهاد را به کمال
و پیشرفت سوق میدهد؛ بنابراین باید دید زنان الگوی قرآنی در چه شرایطی و چه گونههای مقاومتی از خود نشان دادند؟
نویسنده در پی جستجوهای گوناگون، در سایتها و
سامانههای علمی کشور انجام داده به هیچ مقاله یا پایان نامهای در این خصوص، دست
نیافت اما روشن گشت که اغلب تلاشها را میتوان در سه دستهجای داد:
دستهی
اول: آثاری که در مورد زنان در قرآن به طور کلی بحث کردهاند یا اینکه به امور خاصی از آنها، مثل حقوق زنان
پرداختهاند. مثل کتاب زن در قرآن، هاله حسینی اکبر نژاد و دیگران و کتاب نظام
حقوقی زن در اسلام، مرتضی مطهری.
دستهی
دوم: آثاری که به دنبال تبیین ویژگی الگویی زنان هستند: 1. «مقاله الگو دهی از
منظر قرآن کریم» نوشتهی سکینه آخوند، در مجله نامه جامعه در اسفند 1384 2. مقالهی «زنان الگو در قران کریم» نوشتهی جعفر
جویباری در مجله رشد آموزش قران و معارف اسلامی پاییز ۱۳۹۶ 3. «ترسیم شخصیت و سیمای
زنان الگو و زنان عارف» بتول یوسفی مجله مطالعات ادبیات عرفان و فلسفه پاییز ۱۳۹۶.
دستهی
سوم: آثاری که به الگو بودن شخصیتی خاص به تنهایی اشاره دارند. مثل «الگو بودن
حضرت مریم سلام الله علیها در قرآن و انجیل» نوشته زهرا کاشانی ها مجله بانوان شیعه
پاییز ۱۳۸۷ و مقاله «برگی از فضایل حضرت خدیجه کبری علیها السلام» نوشته غلامرضا
گلی زواره مجله مبلغان رمضان ۱۴۳۳. اما در هیچ کدام از این آثار به گونهشناسی
مقاومت زنان الگو در قرآن پرداخته نشده است. از این رو پس از مفهومشناسی، گونههای
استقامت زنان مقاوم قرآنی تبیین میگردد.
a.
2-مفهوم شناسی
قبل از
ورود به بحث اصلی ابتدا اصطلاحات کلیدی مقاله را معنا میکنیم.
i.
2– 1)
الگو
واژهی الگو
در لغت به معنای«سرمشق، مُقتَدی، اُسوَه، قدوه، مثال، نمونه»(دهخدا،1341، ج 2: ص
227)آمده است. معادل عربی الگو، اسوه است و اسوه آن حالتی است که انسان در پیروی از
دیگری به خود میگیرد؛ چه در امری خوب یا بد باشد(راغب اصفهانی، 1412 ق، ص 76) الگو
در روانشناسی و جامعهشناسی در معانی مختلفی ذکر شده است؛ گاهی الگو به معنای«مدل،
گونه و هنجار»(بیرو، 1375، ص 261و 260)است. گاهی به معنای «افراد انسانی کامل و
رشد یافه که شایستگی سرمشق بودن برای دیگران را دارند»(شعاری نژاد، 1375، ص257) و
گاهی از آن معنای «طرح و نمونه از شکل یا اشیاء و موردی از رفتار اطلاق میشود که
میتواند بهعنوان راهنمای عمل در رفتارهای اجتماعی به کار آید(حسینی نسب و اقدام،
1375، ص634). آنچه از الگو در این نوشتار اراده شده همان معنای شخص شایستهای که
بتواندسرمشق دیگران باشد و مراد اسوه یا الگو به اصطلاح قرآنی نیست که الگوی خوب و
بد را شامل شود.
ii.
2 -2)
مقاومت و استقامت
مقاومت
واژهای عربی، از فعل ثلاثی مجرد «ق ا م» بر وزن مفاعله و به معنای: «با هم از جا بلند
شدن»، «باکسی ضدیت کردن» و نیز «ایستادگی و پایداری کردن» است(رک:دهخدا،1341: ج13،
ص18811). در فرهنگ لغتهای اصیل، «استمرار و پایداری در راه» و «ایستادگی و عزم»
به عنوان یکی از معانی اصلی مطرحاست(ر.ک: فراهیدی، 1410ق، ج5، ص233؛ ابن فارس،
احمد بن فارس ، 1404ق، ج5، ص: 43). امروزه «مقاومت» اصطلاحی است که به هنگام
پایداری در برابر مشکلات و دشمنان بکار می رود و به گروه های مبارز علیه اشغالگران
و استعمارگران پرقدرت و مسلط، گروههای«مقاومت» گفته میشود. به کارگیری لغت
«مقاومت» در معنای اصطلاحی امروزی آن در عربی و فارسی در گذشتههای دور مرسوم
نبوده بلکه لغت رایج در این باره «استقامت» بوده است. آیه معروف«فَاسْتَقِمْ كَما
أُمِرْتَ پس همانگونه كه فرمان يافتهاى، استقامت كن؛ »(هود: 112) بر توصیه به
پایداری در برابر مشکلات پیش رو و بر
استوار ماندن در مسیر حق دلالت دارد. در منابع لغت معانی زیر در شرح معنای
«استقامت» آمده است: 1. پذیرش یک امر و استمرار و مداومت در مسیر آن(فراهيدى، 1409ق،
ج5، ص: 233)؛ 2. ملتزم شدن فرد به پیمودن راه راست و خارج نشدن از آن(راغب
اصفهانى، 1412ق، ص692)؛ 3. مداومت و ثبات قدم بر یک امر(ابن اثير، 1367، ج4، ص125)؛
درنتیجه میتوان فهمید که مقاومت فقط به رویارویی در میدان جنگ محدود نیست؛ بلکه هر
نوع مقاومت و پایداری در برابر عوامل برهم زننده تعادل و توازن را شامل میشود و
در این مقاله منظور از مقاومت همان پایداری و ایستادگی انسان در برابر مشکلات
است. همچنین در فرهنگ فارسی و عربی واژه
«استقامت» به همان معانی که «مقاومت» معنا شده، معنا میشود؛ به عبارت دیگر این دو
واژه در زبان فارسی، هم معنا و مترادف هستند(رک:دهخدا،1341، ج13، ص18811؛
زبیدی، ق1414، ج17، ص592). در ادامهی
نوشتار به تبیین نوع مقاومت و بررسی شرح
حال بانوان الگوی مقاومت پرداخته میشود.
1.
2 – 3) زنان الگوی مقاومت
زنان الگوی مقاومت، افرادی هستند که در قرآن
کریم، آنها به عنوان الگو معرفی شدند و بر ویژگی استقامت آنان تاکید شده خواه به
نامشان هم تصریح شده باشد یا اینکه تصریح نشده باشد. همچنین شامل زنانی هم میشود
که با اینکه ظاهر آیه دلالتی بر این مطلب ندارد اما در روایات تفسیری ذیل آیه مفسر
بر این مطلب اشاره دارد. در بررسی متون
تفسیری و آیات قرآن کریم به هشت دسته از گونه های مقاومت دست یافتیم که در ذیل به
طور مفصل بحث میشود.
b.
3- مقامتِ اعتقادتی
از ظاهر
آیات قرآن استفاده میشود که برخی از بانوان نمونه اسلام در برابر فشارها و شکنجههای
حاکمان جور زمان خود مقاومت کرده تا اینکه ایمانشان حفظ شود یا اینکه در شرایط
سخت ایمان آوردند و بر حفظ عقیدهی خود استقامت ورزیدند. بر طبق آیات قرآن زنان
مقاوم اسلام برای حفظ ایمان و عقیدهی توحیدی خود دست به اقداماتی مثل تحمل بدترین
شکنجهها، هجرت ............. زدند که در ذیل به این آیات اشاره و تبیین اقدامات
خواهیم پرداخت.
i.
3-1)
استقامت در برابر شکنجهها و اذیتهای ظالمان و مشرکان
یکی از
اقداماتی که بانوان مسلمان بر طبق آیات قرآن برای استقامت بر اندیشهی توحیدی خود
انجام دادند؛ تحمل آزار و اذیتهای دشمنان اسلام و ظالمان زمان خود بودهاست که در
ذیل به نمونههایی از آنها اشاره میشود:
أ) یکی از
آیاتی که تبیین کننده مقاومت اعتقادی است؛ آیهی«و ضرب اللَّه مثلًا للذين ءامنوا
امرأت فرعون إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتاً فى الجنّة و نجّنى من فرعون و عمله و
نجّنى من القوم الظلمين(تحریم: 11)؛ و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثَل
زده است، در آن هنگام كه گفت: «پروردگارا! خانهاى براى من نزد خودت در بهشت بساز،
و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايى بخش!» است. بر طبق آیه حضرت آسیه به عنوان الگوی ایمان
راسخ و مقاومت؛ از جمله زنانی که مورد توجه قرآن قرار گرفتهاست. او در برابر قدرت
فرعونی ایستاد و از خدا خواست: پروردگارا خانهای برای من در نزد خودت در بهشت
بساز و مرا از فرعون و عملش نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش. خدای متعال نه تنها دعای او را مستجاب
فرمود؛ بلکه وی را در ردیف برترین زنان عالم و بهترین الگوهای انسانیت قرار داد،
همچنانکه پیامبر اکرم صلیالله فرمود(ر.ک:
ابنبابویه، 1362: ج1، ص206).
مفسران در
ذیل آیه نقل کردند که وقتی فرعون از ایمان آوردن همسرش آسیه به موسی اطلاع یافت با
تهدید و ارعاب از او خواست تا از ایمان خود برگردد اما آسیه دست از اعتقاد راستین
خود بر نداشت. بدین جهت فرعون تهدیدهای خود را عملی کرد و تلاش نمود با شکنجه های
گوناگون، آسیه را به اردوگاه مکتب خود برگرداند. او دستور داد 4 میخ بر دست و پایش
قرار دهند و سنگ بزرگی بر روی سینه اش بگذارند و زیر آفتاب بکشند با این حال، وی
نه تنها دست از ایمانش به پروردگار برنداشت بلکه از خداوند تقاضا کرد که برایش
خانه ای در بهشت در جوار خودش بنا کند که این تقاضا ،از انقطاع کامل از این دنیا و
تمام امکاناتی بود که به عنوان ملکه مصر داشت حکایت دارد(ر.ک: مكارم شيرازى، 1371:
ج24، ص303؛ طبرانى، 2008م: ج6، ص308؛ زمخشری،1407ق: ج4، ص572؛ حقى برسوى، 1137ق: ج10، ص69؛ طبرسى، 1372: ج10،
ص479). از این رو ایمان عمیق و عشق و معرفت سرشار این زن با بیان سه جمله کوتاه
آشکار میگردد تا بهانه را از دست کسانی که عواملی چون وضعیت نابسامان اجتماعی،
فشارهای روحی و روانی محیط، همسر و غیره را مجوّز، ترک اطاعت از خدا و تقوا میشمرند؛
بگیرد. زرق و برق و جلال و جبروت ساختگی دستگاه عظیم فرعونی در تاریخ نمونه است،
همچنان که فشار و شکنجههای سختفرعون و عمّال او مثال زدنی است، با این وجود آسیه از مسیر ایمان به
خدا باز نماند و تا پای جان مقاومت نمود و خود را فدای معبود حقیقی کرد.
ب) آیهی
دیگری که دال بر مقاومت عقیدتی و تحمل آزار و اذیت مشرکان است؛ آیهی«مَنْ كَفَرَ
بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ
بِالْإِيمانِ وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ
اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ( نحل: 106) ؛ كسانى كه بعد از ايمان كافر شوند-
به جز آنها كه تحت فشار واقع شدهاند؛ در حالى كه قلبشان آرام و با ايمان است-
آرى، آنها كه سينه خود را براى پذيرش كفر گشودهاند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب
عظيمى در انتظارشان!» است. برخی از مفسران فریقین با استناد به روایات تفسیری در
تبیین این آیه به سرگذشت سمیه اولین بانوی شهید اسلام و خانوادهاش پرداختهاند(طبرسى،1372:
ج6، ص597؛ حويزى، 1415ق: ج3، ص90، ح242؛ مغنيه، 1424ق: ج4، ص556؛ رازى،1408ق: ج12،
ص101). مشرکان مکه پس از مشاهده اسلام آوردن مردم این شهر، برای جلوگیری از پیشرفت
نهضت پیامبر (ص)، سیاست شکنجه و آزار و اذیت تازه مسلمانان را برای بازگرداندن
آنها از اسلام در پیش گرفتند، در این میان سمیه و همسر و فرزندش به خاطر مقاومت در
برابر خواستههای آنها بیش از سایرین شکنجه شدند. او و همسرش در این مسیرتا پای
جان مقاومت کردند(ر.ک: طباطبایی، 1402ق: ج12، ص357 – 358). در معرفی شخصیت این بانو در کتب روایی و تاریخی نقل کردند که سمیه،
دختر خباط و کنیز ابیحذیفة بن مغیره بود(مجلسی، ۱۴۰۳ق: ج۱۸، ص۲۴۱)؛ همسرش یاسر، پسر عامر و از اعراب عنسی مذجحی
قحطانی یمنبود
که همراه دو برادرش «حارث» و «مالک» از یمنبه مکهراه
افتاد تا برادر چهارمش را که بر اثر قحطی و خشکسالی و فساد اوضاع حکومت یمن، آواره
شده بود، پیدا کند. پس از آن که سه برادر از پیدا کردن برادر گمشده خود مایوس
شدند، مالک و حارث بازگشتند، ولی یاسر در مکه ماند و با رییس قبیلۀ بنیمخزوم - ابی حذیفة بن مغیره - هم پیمان شد. ابوحذیفه
سمیه دختر خباط را، که شریفترین و عفیفترین کنیز وی بود، به ازدواجیاسر درآورد و پس از آن سمیه را نیز آزاد کرد و مقرر داشت که فرزندان
این زن و شوهر نیز جزو آزادگان (احرار) شناخته شوند(قمی، ۱۳۷۹: ص۱۶۰-۱۶).
ج) آیهی «وَ
قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كانَ خَيْراً ما سَبَقُونا
إِلَيْهِ وَ إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هذا إِفْكٌ قَدِيمٌ(11: احقاف)؛ كافران در باره مؤمنان چنين گفتند: اگر
(اسلام) چيز خوبى بود هرگز آنها بر ما پيشى نمىگرفتند! و چون خودشان به وسيله آن
هدايت نشدند مىگويند: اين يكدروغ قديمى است!» یکیدیگر از آیاتی است که دال بر
مقاومت عقیدتی بانوان مسلمان در قرآن است. برخی مفسران بر این باور هستند که
ذوالنیره و زنین دو بانوی بزرگوار از کنیزانی بودند که بواسطه ایمان آوردنشان به
اسلام مورد آزار و اذیت و تحقیر مشرکان قرار میگرفتند تا آنجا که سران مشرک میگفتند
اگر دین اسلام چیز ارزشمندی بود امثال اینان در پذیرش آن، از ما پیشی نمیگرفتند (مكارم
شيرازى،1371: ج21، ص316).
ii.
2 -3) مهاجرت
هجرت در
لغت به معناى «بريدن، مفارقت و جدايى» از معانی لغوی هجرت هستند(دهخدا، 1361: ج14،
ص 2703. اما هجرت در اصطلاح به «منظور ترك ديار و رفتن از يك منطقه جغرافيايى به
مكانىديگر»(ابناثیر، 1367، ج5، ص244) یا به «عزيمت مسلمانان از منطقهاى به
منطقه ديگر، براى حفظ دين خود و براى جلب رضاى الهى»(طبرسی، 1372: ج8، ص291) اطلاق
میشود. از آیات «...وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّه...»(نساء : 97 و 98)
استفاده میشود كه زنان همچون مردان وظيفه دارند از حكومت كفر به سرزمين اسلامى
هجرت نمايند. با همهی سختی که در این هجرتها وجود داشته بانوانی بر طبق آیات
قرآن برای استقامت بر عقیدهی توحیدی دست به این اقدام زدند که در ذیل به نمونههایی
از آن آیات اشاره میشود:
أ) یکی از
آیاتی که بر هجرت زنان دلالت دارد؛ آیهی «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا
أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى بَعْضُكُمْ مِنْ
بَعْضٍ فَالَّذِينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أُوذُوا فِي
سَبِيلِي وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ
لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ
عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّواب(آل عمران: 195)؛ خداوند،
درخواست آنها را پذيرفت؛ (و فرمود:) من عمل هيچ عملكنندهاى از شما را، زن باشد
يا مرد، ضايع نخواهم كرد؛ شما همنوعيد، و از جنس يكديگر! آنها كه در راه خدا هجرت
كردند، و از خانههاى خود بيرون رانده شدند و در راه من آزار ديدند، و جنگ كردند و
كشته شدند، به يقين گناهانشان را مىبخشم؛ و آنها را در باغهاى بهشتى، كه از زير
درختانش نهرها جارى است، وارد مىكنم. اين پاداشى است از طرف خداوند؛ و بهترين
پاداشها نزد پروردگار است.» مفسران در
ذیل این آیهی نقل کردند که پس از فشار مضاعف مشرکان به مسلمانان مکه و به خطر
افتادن جان پیامبر (ص)، ایشان به مدینه هجرت کرد. با خالی شدن مکه از عطر حضور
رسول اکرم (ص)، خانواده و دیگر یاران ایشان، نیز هجرت کردند فواطم1 به همراه حضرت
علی(ص) مکه را ترک کرده و به مدینه هجرت کردند. مفسران زمان نزول آیه 195 سوره آلعمران را پس از هجرت این بزرگواران میدانند(ر.ک:حويزى،1415ق،
ج1، ص424و423؛ فيض كاشانى،1415ق، ج1، ص322 و410؛ قمى مشهدى،1368، ج3، ص296).
ب) آیهی
دیگری که بر مهاجرت زنان برای حفظ ایمان دلالت دارد؛ آیهی«رَبَّنا إِنِّي
أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ
الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ
تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ(37: ابراهیم)؛
پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمين بىآب و علفى، در كنار خانهاى كه
حرم توست، ساكن ساختم تا نماز را برپا دارند؛ تو دلهاى گروهى از مردم را متوجّه
آنها ساز؛ و از ثمرات به آنها روزى ده؛ شايد آنان شكر تو را بجاى آورند!». بر طبق
آیه هنگامی که حضرت ابراهیم (ع) از جانب خداوند مأمور شد تا هاجر و اسماعیل را از
پیش ساره ببرد این بانوی بزرگوار با اطاعت از پیامبر زمان خویش به سرزمینی خشک و
بیزراعت مهاجرت کرد و سختیها را صابرانه تحمل کرد.(ر.ک: قمى،1363: ج1، ص60؛ طوسی،
بیتا: ج6، ص299؛ طبرسى، 1372: ج1، ص390؛ مكارم شيرازى، 1371: ج10، ص362).
ج) آیهی
دیگر آیهی 35 سوره احزاب است که در مورد أسماء
بنت عميس همسر جعفر بن طیار بود که با او به حبشه هجرت کرد و پس از بازگشت از
هجرت، از زنان پیامبر پرسید آیا آیهای در مورد مهاجران حبشه نازل شده یا نه؟ پس
از پیگیریهای وی و شنیدن پاسخ منفی: 35 سوره احزاب2 شد که ناظر به احوال مردان و
زنان مهاجر به حبشه بود(واحدى،1383: ص370؛ قمی، 1363، ج1، ص178؛ طبرسی، 1372: ج8،
ص357؛ طباطبایی، 1390: ج16، ص319).
c.
4. مقاومتِ سیاسی
قرآن كريم ميثاق
سياسى زنان در جامعه را با پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله در آیهی «يَا
أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَن لَّا
يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ
أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ
وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ
لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(ممتحنه: 12)؛ اى پيامبر، چون زنان
باايمان نزد تو آيند كه با اين شرط با تو بيعت كنند كه چيزى را با خدا شريك نسازند
و دزدى نكنند و زنا نكنند و فرزندان خود را نكشند و بچههاى حرامزادهاى را كه پس
انداختهاند با بهتان و حيله به شوهر نبندند و در كار نيك از تو نافرمانى نكنند،
با آنان بيعت كن و از خدا براى آنان آمرزش بخواه؛ زيرا خداوند آمرزنده و مهربان
است» بیان میکند. در این بیعت شرط شرك نورزيدن،
نافرمانى نكردن از رسول خدا (ص) در كارهاى نيك، دوری از سرقت و زنا، نكشتن اولاد و اولاد ديگران را به شوهر نسبت
ندادن مطرح شد. اما مسئلهی مقاومت سیاسی آنان در آیهی «إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ
مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلا وَ اللَّهُ وَلِيُّهُماوَ اللَّهُ وَلِيُّهُما وَ عَلَى
اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُون(آلعمران: 122)؛ نيز به ياد آور زمانى را
كه دو طايفه از شما تصميم گرفتند سستى نشان دهند (و از وسط راه بازگردند)؛ و
خداوند پشتيبان آنها بود (و به آنها كمك كرد كه از اين فكر بازگردند)؛ و افراد با
ايمان، بايد تنها بر خدا توكّل كنند» مطرح است.
بر طبق آیه پس از شکست مسلمانان در جنگ احد و فرار اکثر مسلمانان از جبهه
نبرد؛ تنها تعداد معدودی در کنار پیامبر (ص) جهت محافظت از جان او باقی ماندند.
نسیبه یکی از این مجاهدان جان برکف بود وی با اینکه زن بود و برای پرستاری و
مداوای مجروحان به جبهه آمده بود پس از مشاهده فرار مسلمانان و به خطر افتادن جان پیامبر (ص) سلاح به دست گرفت
و جان و تن خود را سپر بلای ایشان کرد. این بانوی رشید، حتی فرزند خویش را از فرار
باز داشت و او را به مقاومت فراخواند تا اینکه جلوی چشمان مادر به شهادت رسید(ر.ک:قمى،1363:
ج1، ص143؛ مركز فرهنگ و معارف قرآن،1385:
ج2، ص 365).
d.
5.مقاومتِ اقتصادی
کفّار و
مشرکان قریش عهد نامهای علیه پیامبر و مسلمانان بستند و آنها را در محاصره
اجتماعی و اقتصادی قرار دادند؛ پیامبر(صلّی الله علیه و آله، همراه
با بنی هاشم، بنی مطلب، بنی عبد مناف در شب اوّل مُحرّم سال هفتم بعثت به شِعب ابی
طالب مهاجرت کردند. حضرت خدیجه سلام الله علیها هم در این مهاجرت همراه ایشان
بودند(بحرالعلوم،1383: ص116)؛ پس میتوان ایشان را مصداق «والّذین آمنوا و هاجروا
و جاهدوا فی سبیل الله» (انفال: 76) دانست. از سویی ایشان با حمایت گسترده از رسول
خدا صلّی الله علیه و آله برای گسترش اسلام، افزایش تعداد مسلمانان، فرستادن عدهای
از مسلمانان به حبشه، ایجاد پایگاهی مهم برای ترویج اسلام و شکست سران کفر و شرک،
تمام اموال و داراییهای خود را هزینه کرد(بحرالعلوم،1383: ص117)؛
بنابراین آیهی «مثل الَّذین ینفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبیتاً من
انفسهم(بقره: 265)» بر ایشان صدق میکند و ایشان جزء اولین کسانی بودند که در
مقاومت اقتصادی با ثروتشان حامی پیامبر اکرم بودند. در نقلهای تاریخی بیان شده که
حضرت خدیجه ثروت عظیمی از پدر به ارث برده و آن را از راه تجارت فزونی بخشیده بود.
او تمامی این ثروت را خالصانه برای گسترش و توسعۀ اسلام در اختیار پیامبر قرار
داد. ثروت او قبل و بعد از جریان محاصرۀ اقتصادی و اجتماعی بسیار کارگشا بود(حسنی،
1374: ص65).او
در جریان سه سال محاصرۀ وحشت بار در شعب
ابیطالب، تمام دارایی خود را نثار پیامبر و مسلمانان کرد و آنها را از گرسنگی
نجات داد، تا اینکه خداوند گشایشی در کار آنها پیشآورد(بحرالعلوم:
1383، ص11). شاید به دلیل وجود همین
اقوال تاریخی است که برخی از مفسران یکی از تفاسیری که برای آیهی شریفه «وَ
وَجَدَک عائِلًا فَأَغْنی» بیان میکنند؛ این
است که «تو را با مال خدیجه علیها السلام بی نیاز نمویم؛ درحالی که تو محتاج بودی»(ماوردی،
1420: ج6، ص294؛ طباطبایی، 1390 : ج20، ص311؛ فخررازی، 1420ق: ج31، ص199؛حقى برسوى، 1137ق: ج10، ص 458 ).
e.
نتیجه گیری
با نگاهی
به گونه های مقاومت و توجه قرآن کریم بدانها در می یابیم که در مکتب انبیاء و در
مسیر پیمودن صراط مستقیمی که آنان پیشنهاد می کنند همواره برای مومنان مشکلات ،
موانع و ناملایماتی وجود دارد که عبور از آنها به تناسب نوع مشکل، هزینه هایی دارد
و سالکان این طریق، باید آماده پذیرش آن باشند و اگر لازم شد از نوع دلبستگی ،
وابستگی و خواسته های شخصی بگذرند تا به مقام بندگی در حوزه فردی و موفقیت نهضت در
حوزه اجتماع، دست یابند. در این مسیر هر کس به تناسب موقعیت و جایگاهش، سهمی دارد.
گذشتن از
آسایش و آرامش بیش از همه برای بانوان سخت است اما شاهدیم کسانی چون آسیه و هاجر و
دیگر زنان مهاجر با گذشتن از خواسته شخصی به یاری نهضت های انبیا شتافتند و کسانی
چون خدیجه از مال خود گذشتند وقتی نهضت پیامبر (ص) به کمک مالی نیازمند بود و اگر جایی
گذشتن از قوت روزانه لازم بود از قوت روزانه می گذشتند چنانکه در سیره دخت نبی
مکرم اسلام شاهد آنیم. به هر روی مقاومت در برابر مشکلات و دشمنان لازم است و
جغرافیا و مکان و مصداق خاصی ندارد و به تناسب شرایط و خطری که نهضت را تهدید می
تواند در هر عرصه ای بروز کند و آثار و برکات خود را داشته باشد.
بر این
اساس، بانوانی چون حضرت فاطمه و حضرت زینب سلام الله علیهما، در عرصه های مختلف
چون دفاع از امامت و رهبری نهضت یا پیامبری نهضت عاشورا و گذشت از مال و جان و
فرزندان و نزدیکان و آسایش و آرامش نمونه و الگوی زن مسلمان هستند اما از آنجا که
موضوع بحث، گونه های مقاومت، با تکیه بر
اشارات و توجهات قرآن کریم بود به ناچار، از شخصیت های تاریخی یا کسانی که
در عصر نزول قرآن، حرکت شایسته پیروی داشته
اند، سخن به میان آمد
f.
پینوشتها:
1.فواطم مکه (حضرت
فاطمه زهرا سلام الله علیها، فاطمه بنت اسد، فاطمه بنت زبیر بن عبدالمطلب، ام ایمن.
(«إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ
الْقانِتِينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِينَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرِينَ
وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعِينَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ
الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمِينَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظِينَ فُرُوجَهُمْ
وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَ الذَّاكِراتِ أَعَدَّ
اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيما؛ مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان
با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زنانى كه از فرمان خدا اطاعت
مىكنند، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا،
مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاقگر و زنان انفاق كننده، مردان روزهدار
و زنانى كه روزه مىدارند، مردانى كه دامان خود را از آلودگى به بىعفتى حفظ
مىكنند و زنانى كه پاكدامنند، و مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه
بسيار ياد خدا مىكنند، خداوند براى همه آنها مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته
است.»
g.
فهرست منابع
قرآن،ترجمه:مکارم
شیرازی،ناصر،چاپ: پنجم،قم،انتشارات اسوه،1387.
ابن اثير،
مبارك بن محمد؛النهاية في غريب الحديث و الأثر؛ محقق / مصحح: طناحى، محمود محمد /
زاوى، طاهر احمد، چاپ: چهارم، قم، موسسه مطبوعاتي اسماعيليان،1367.
ابن فارس،
احمد بن فارس؛ معجم مقاييس اللغه، محقق / مصحح: هارون، عبدالسلام محمد، چاپ: اول،
قم، مكتب الاعلام الاسلامي 1404ق.
ابوالفتوح
رازى، حسين بن على؛روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، مصحح: ناصح،
محمدمهدى،ياحقى، محمدجعفر، نوبت چاپ: 1، ايران- مشهد مقدس، آستان قدس رضوى، بنياد
پژوهشهاى اسلامى ،1408ق.
بحر
العلوم، سید محمد(1383)، زنان صدر اسلام، ترجمهی محمد علی امینی، تهران، نشر
حکمت.
بیرو،
آلن(1375)، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمهی باقرساروخانی، تهران، نشر کیهان.
حسنی، هاشم
معروف(1374)، سیره المصطفی صلی الله علیه و آله(نگرشی نوین بر زندگانی رسول اکرم)،
ترجمهی حمید ترقی جاه، تهران، نشر حکمت.
حسینی نسب،
داوود؛ اقدام، علیاصغر(1375)، فرهنگ تعلیم و تربیت، تبریز، انتشارات احرار.
حقى برسوى،
اسماعيل بن مصطفى؛تفسير روح البيان، نوبت چاپ: 1،لبنان- بيروت، دار الفكر،بی تا.
حويزى،
عبدعلى بن جمعه؛تفسير نور الثقلين، مصحح: رسولى، هاشم، نوبت چاپ:4، ايران- قم،
اسماعيليان،1415ق.
دهخدا، علی
اکبر، (1361)، لغتنامه دهخدا، تهران، چاپخانه وزارت ارشاد اسلامی.
راغب
اصفهانى، حسين بن محمد؛مفردات ألفاظ القرآن، محقق: داوودى، صفوان عدنان،چاپ: اول،
لبنان- بيروت، دار الشامية،1412ق.
زمخشرى،
محمود بن عمر،الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل فى وجوه التأويل، چاپ
سوم، مصحح: حسين احمد، مصطفى،لبنان- بيروت، دار الكتاب العربي،1407ق.
شعاری
نژاد، علیاکبر(1375)، فرهنگ علوم رفتاری، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم.
طباطبايى،
محمدحسين؛الميزان في تفسير القرآن،نوبت چاپ: 2،لبنان- بيروت ،مؤسسة الأعلمي
للمطبوعات،1390ق.
طبرانى،
سليمان بن احمد؛التفسير الكبير: تفسير القرآن العظيم (الطبرانى)، نوبت چاپ:1،
اردن- اربد ،دار الكتاب الثقافي،2008 م.
طبرسى، فضل
بن حسن؛مجمع البيان في تفسير القرآن؛1372 يزدى طباطبايى، فضلالله،رسولى،
هاشم، نوبت چاپ: 3، ايران- تهران،ناصر خسرو، 1372.
طبرسى، فضل
بن حسن؛تفسير جوامع الجامع، گرجى، ابوالقاسم، نوبت چاپ: 1، ايران- قم ،حوزه
علميه قم، مركز مديريت،1412ق.
طبرى، محمد
بن جرير؛جامع البيان فى تفسير القرآن( تفسير الطبرى)، نوبت چاپ: 1، لبنان- بيروت،
دار المعرفة ،1412، ه. ق.
فراهيدى،
خليل بن احمد؛كتاب العين، چاپ: دوم، قم، نشر هجرت ، 1409ق.
فيضكاشانى،محمدبنشاهمرتضى؛تفسيرالصافي، مقدمه و تصحيح: اعلمى، حسين، نوبت چاپ: 2، ايران- تهران، مكتبة
الصدر ،1415 ق.
قرشى
بنابى، علىاكبر؛تفسير احسن الحديث، نوبت چاپ: 2، ايران- تهران، بنياد بعثت، مركز
چاپ و نشر ، 1375.
قمی، شیخ
عباس(1379)، منتهی الآمال، قم، نشر دلیل، چاپ اول.
قمى، على
بن ابراهيم؛تفسير القمي، محقق: موسوى جزايرى، طيب،نوبت چاپ: 3 ، ايران- قم، دار
الكتاب ،1363.
قمى مشهدى،
محمد بن محمدرضا؛تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، محقق: درگاهى، حسين، نوبت چاپ: 1
،ايران- تهران ،ايران. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى. سازمان چاپ و انتشارات ،،1368.
كوفى، فرات
بن ابراهيم؛ تفسير فرات الكوفي، نوبت چاپ: 1، ايران- تهران ، وزارة الثقافة و الإرشاد
الإسلامي، مؤسسة الطبع و النشر ،1410ق.
مجلسی،
محمدباقر(1403ق)، بحارالانوار، محقق: محمدباقر محمودی، بیروت، دار احیاء التراث
العربی، چاپ سوم.
محقق،
محمدباقر؛نمونه بينات در شأن نزول آيات، نوبت چاپ: 4 ، ايران- تهران، اسلامى ،1361.
مركز فرهنگ
و معارف قرآن؛اعلام قرآن از دايره المعارف قرآن كريم، نوبت چاپ: 1 ، ايران-
قم، بوستان كتاب قم( انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم)،1385.
مركز فرهنگ
و معارف قرآن؛دايرة المعارف قرآن كريم، نوبت چاپ: 3، ايران- قم ، بوستان كتاب قم( انتشارات دفتر
تبليغات اسلامى حوزه علميه قم)،1382.
مركز فرهنگ
و معارف قرآن،فرهنگ موضوعى تفاسير، نوبت چاپ: 2، ايران- قم، بوستان كتاب قم، 1388.
مكارم
شيرازى، ناصر؛ترجمه قران مکارم ، نوبت چاپ: 2، ايران- قم، دفتر مطالعات تاريخ و
معارف اسلامى،1373.
مكارم
شيرازى، ناصر؛تفسير نمونه، نوبت چاپ: 10، تهران ،دار الكتب الإسلامية،1371.
مغنيه،
محمدجواد؛التفسير الكاشف، نوبت چاپ: 1، قم ، دار الكتاب الإسلامي ،1424ق.
مغنيه،
محمدجواد؛ترجمه تفسير كاشف، نوبت چاپ: 1،مترجم: دانش، موسى، قم، بوستان كتاب قم(
انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم) ،1378.
واحدى، على
بن احمد؛اسباب النزول واحدى، محقق: زغلول، كمال بسيونى، نوبت چاپ: 1، بيروت، دار
الكتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون،1411ق.
هاشمى
رفسنجانى، اكبر؛ فرهنگ قرآن، نوبت چاپ: 2، ايران- قم ، بوستان كتاب قم،1383 .